بیا تو

به دلت باید رجوع کنی بیای تو

بیا تو

به دلت باید رجوع کنی بیای تو

و من شیطان میشوم!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

در وقتی که این آهن پاره بی روح و بی عقل و بی جان(ساعت) فریاد گذشتن وقت نماز صبح را می کرد،

من بر خواب غفلت اصرار می کردم

 

و روز را با نماز قضا شروع، و سر به بیرون می زنم

و می بینم آنچه را که نباید می دیدم

  می شنوم آنچه را که نباید می شنیدم

  می گویم آنچه را که نباید می گفتم

  می نویسم آنچه را که نباید می نوشتم

  می روم جایی را که نباید می رفتم

 

و نفس جای عقل و دل را می گیرد و می شود فرمانده بدن

 

و شنیدن و گفتن و خفتن و رفتن و نوشتن می شود از بهر غیر خدا

 

و چشم و گوش و زبان و دست و پا می شود از آن شیطان

 

و این چنین بود که من شیطان شدم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد