بیا تو

به دلت باید رجوع کنی بیای تو

بیا تو

به دلت باید رجوع کنی بیای تو

روزهای کسالت آور نیما جون

تمام راه او به یاد او با همه آهنگها می خواند ... و من از تصور او با او کهیر می زنم !

.

به راحتی دیگه با همه جور آدم کنار می آم . کسی نه آزارم میده نه به نظرم مزاحم می آد .

.

اینهمه راه !!! با ارزش ترین کاری بود که تا حالا کسی برام کرده بود .

.

من اینهمه بزرگ شدم ٬ پس بقیه کی می خوان آدم تر شن ؟

.

اگه دوربین فیلم برداری ٬ عکاسی . موبایل رو از ایرونیا بگیرن هیچ چیز براشون نه معنی داره

نه زیباست .

.

من هفته پیش از یک سلیطه در خیابان کتک خوردم . همه به اتفاق می گن اگه پلاکشو بدی فلان

و بهمان می کنیم . و من مطمئنم پلاکشم می دادم هیچ کس ت.خم هیچ کسی رو در این خراب شده

نمی تونست بخوره .

.

تلقین می کنیم که شادیم . روشنفکریم . اوکییم . موفقیم . بهترینیم و خودمان را دوست داریم (ولی بین

خودمان بماند احساس پوکی می کنیم و این با احساس پوچی بسیار متفاوت است )

.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد