با قلمی به رنگ سبز و با دلی به رنگ آبی می نویسم از تو که بهترینی ..... می نویسم از آن قلب مهربانت ، از آن چهره ماهت ..... می نویسم از تو که همان فرشته نجات این قلب شکسته منی ..... می نویسم از تو که برایم بهترینی عزیزم ..... با چشمهای خیس می نویسم که مرا تنها نگذار و با دلی پر غرور می نویسم که تا آخرین لحظه نفسهایم ، هم نفس تو هستم ..... چه لحظه زیبایی بود لحظه ای که ما بهم رسیدیم و آنگاه که دست در دستان هم گذاشتیم در کنار دریا ایستادیم و لحظه غروب خورشید را دیدیم..... آن لحظه را با دنیا نیز عوض نخواهم کرد تنها کافی است لحظه های سخت زندگی ام را با نام تو آغاز کنم آنگاه آن لحظه های سخت برایم چه آسان می شود ! می نویسم از تو که هیچکس به زیبایی تو برایم نیست و هیچکس به جز تو لایق این قلب پر احساس من نیست .... ! با قلمی به رنگ سبز ، با احساسی به رنگ آبی ، با آرامش عاشقانه می نویسم از تو که بیشتر از همه کس و همه چیز دوستت دارم عزیزم و بر قلب پاک تو بوسه می زنم و تا ابد کنارت می مانم |