۱-از عشق نباید نوشت:
رفتم سراغ آهنگ هایی که نزدیک به یکساله اونا رو گوش نکردم.همشون خاطره ان.امروز
که داشتم گوش می کردم رسیدم به .... . همون چیز دیگه.بی خیال اصلا.به این نتیجه
رسیدم که دیگه نباید از وابستگی هام چیزی بگم.
مگه مریضم؟دارم فکر فردا پس فردا رو می کنم که باید به یکی جواب پس بدم که اینارو در
مورد کی نوشتم.دخترها رو که نمیشه کنترل کرد.فضو... . نه ببخشید.چیزن.کنجکاون.واسه
همین حتما یه روزی این دلنوشته ها دردسرساز میشن.
۲-نمی خوام نمیشه دیگه بی تو اینجا زنده باشم:
وسوسه شدم.تو پست قبلیم نوشتم که قضیه ی احمدی نژاد پیش اومد.اعتراف می کنم
رسما وسوسه شدم تا برم سراغ وبلاگ سیاسی ام و فعالش کنم.دارم مقدمات ادامه ی
فعالیتم رو فراهم می کنم.
خیلی وقت بود سراغش نرفتم ولی نمی تونم در برابر این مسائلی که داره پیش میاد ساکت
بمونم و دوری از وبلاگ نویسی سیاسی رو تحمل کنم.هر چی باشه قدمت اون وبلاگ حتی
از وبلاگ بیا تو هم بیشتره.
۳-رفیق خوب روزها:
دارم فکر می کنم که هیچکدوم از رفقام از راهنمایی تا الان که دانشگاهم تمام شده هیچکدومشون
اهل دخ-تر بازی و دوست بازی نبودن.یعنی انواع فسق و فجور از مش-روب تا مفعول رو داشتن
ولی اهل این یکی نبودن.
البته من که فوق العاده مثبت می باشم و هرگز لب به قلیـانشان هم نزدم چه برسد به این
مشــــروبات الکلـی و باز چه برسد به فاعل و مفعول و این حرفا.
۴-لیلی فقط تو قصه ست:
نگاه عاقلانه به مسائل عاشقانه خیلی سخته ولی دارم سعیم رو می کنم.الان نگاهم
حتی نسبت به هفته ی پیش عوض شد.چلچراغ مصاحبه ای داشت با افشین یداللهی
ترانه سرا که بعضی حرفاش در این مورد قشنگ بود:
اگه دیدیم کسی تصمیم گرفته دیگه با ما نباشه ما هم به تصمیمش احترام میذاریم و با
احترام جدا می شیم و اینو می پذیریم.باید متوجه بشیم این حرفا که اگه تو نباشی من
می میرم و جهان برام سیاه میشه و ... واقعیت نداره.چون ما زندگی می کنیم و عاشق
نفر بعدی میشیم و براش شعر میگیم و بعدی و بعدی.
نه ما برای کسی می میریم و نه کسی از عشق ما می میرد وگرنه تا الان نسل ترانه
سراهامون منقرض میشد!!!
۵-آی دی ام همچنان در حالت خاموش به سر میبره.
پارازیت:می خواستم کامنتدونی رو ببندم اما یک اعتراض اجازه نداد.