بیا تو

به دلت باید رجوع کنی بیای تو

بیا تو

به دلت باید رجوع کنی بیای تو

بابا دق کردیم به خدا؟

خوب امروز مینویسم و در حینش تصمیم میگیرم که چه رنگی واسه نوشتنم انتخاب بکنم.

توی اولین روزهای عضویت زیاد نمینوشم و دلم میخواست تا ببینم عکس العمل سایرین به سایر نوشته ها چیه ولی یادم افتاد که ادی گفته اینجایی تا بیشتر دور هم باشیم برای اینکه نزدیکتر باشیم.

بگم که اون یکی وبلاگ کمافی السابق به کارش ادامه میده و مخصوص پسرکه. ولی اینجا مال خودمه و آشوبهای روزانه. مال خودمه و شادیهای هرهفته ام.

راستی چرا شادی ها توی هفته فقط گهگاهی میان سراغمون ولی وقتی مثلا بعد از یه روز پرکار چشم میندازی به منظره زیبای کوههای جمارون فقط دلخستگیهات یادت میاد؟

خداییش اگه ماها دور هم نبودیم دق میکردم.آخه به کی باید بگم؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد